شب است و ماه می رقصد ستاره نقره مے پاشدنسیم پونه و عطر شقایق ها ز لب هاے هوس آلودزنبق هاے وحشے بوسه می چیندو من تنهاے تنهایم در این تاریڪے شبسقف عاشقانه هایمچه زیبا فرو می ریزنددر دنج ترین جایِ دنیابهشتِ خیال آغوشت ای شیرین تر از صدایِ بارانلهجه یِ خیسِ چشمانت ای از تبار ِ نوازشای فصلِ ممنوعهمن به بلندایِ شعری از بوسه
دوستت دارمنیمه بهـــتـر مـن مـن از عمیـق تریـن نقطه ی قـلبـمدوستت دارم عمیق ترین نقطه قلب میدونی کجاست اونجایی که هیچکس برایم شبیـه تـونیست، آنجا که خاطره ای باتو ساختمرو باهیچکسدیگه ای نمیتونم تکـرار کنـم اونجایی که بـا خیال تو حال دلم خو بـهنـه شبیـه تو نه بهـتر از تو رو میخوام مـن فقـط تـو و بودنت کنار زندگـیم مـیخآمامشب عاشقانه هایم را بنوش فردا خاطره میشوند لابلاے ایڪاشها پنهان مے مانَند پیدایشان نمیڪنیپیدایت نمیڪند امشبشعرهایم را بپوش هواے عشق گرمت میڪندچهار شنبه ها را دوست دارماگر سبز بپوشی دوست ترانگار که هرچه دخیل بسته ام تن کرده ای انگار از تمام آرزوهایم ناگهان برآورده شدیچهار شنبه هاعجیب بوی دعاهای مرا می دهیو ؏شـق یعنی تو تویی ڪـه در راه دوست داشتنت دیوانه ام ڪـردے وبه تاراج برده اے این هوش و حواس را بڪَـو چڪَونه فدا نشومبرای تویی ڪـههم درد ے وهم درماندلتنگ که شدیمیفهمی شب آغاز دردی ست بی درمانیک جای خوب برایم پیدا کننه بوسه می خواهمنه دوست داشتنت راجایی برای حس زندگیمرا مثل سنجاق بر سینه ات بزنو شب هجوم خوشبختیست وقتی زندان دستانت بستر آرامش من است ستاره امید...
ما را در سایت ستاره امید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0cheshmanabid بازدید : 65 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1402 ساعت: 1:45